دفتر زندگی
با تو در ثانیه ها
کاش دلها در چهره ها بود

زندگی پرنده مشرق زمین فلسفه و عرفان گاهی باید رفت من خودمم عصر نفرین شده


دفتر زندگی

 

فرزندم ..

دیروز اربابان تاریکی

آغاز دفتر زندگی ام را

با سیاهی نوشتند ! 

 گذشت ... بر من ! هر چه گذشت ... !

امروز در غبار حادثه ، دوباره

قلم در دست خواهم گرفت.

انتهایش را خود خواهم نگاشت ، سبز  سبز

دگر در انتظار معجزه ، چشم بر آسمان نخواهم دوخت !

کهنه پلاس تحقیر را دور خواهم انداخت

پای از زنجیر اسارت برون خواهم کشید

زندگی را دو باره ... می سازم

با سنگی از غرور ... یا که ... خشتی از ایمان

 شروع میکنم دو باره ... فردای زیبا را !!

به دستانم ... اعتماد دارم . !!!

 

ج _ علیخانی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به با تو در ثانیه ها مي باشد.